تاکسی می آید تا بسیار نفسانی, غنی, است که با راننده چت تا زمانی که این به شما می گوید که این یک سنت برای نشان دادن سینه به رانندگان تاکسی به پرداخت سفر نیست, او تعجب می خندد و پس از آن به پایان میرسد این لعنتی , سقوط مثل این در شبکه خود را به طوری که این او را اغوا و او داستانهای س ایرانی را به خورد خروس خود را با احساسات, عبور و سپس او را به آن را با شور و شوق نفوذ.